نویسنده: دکتر سید مهدی صانعی




 

خواب و استراحت

خواب و استراحت کافی، افزون بر جهات درمانی، (1) دارای ابعاد پیش گیرانه نیز هست و در سلامت انسان نقش مهمی دارد. در این جا به توضیح نکات مربوط به آن- به ویژه باتوجه به تعالیم اسلام- می پردازیم.
ضرورت خواب: خواب دست کم دوکار عمده انجام می دهد: جبران و ترمیم و نیز حفظ انرژی در طیّ یک دوره از ناکارآمدی نسبی. (2)
درباره محورمیت از خواب، مطالعاتی انجام گرفته و آثار فراوان آن مشاهده شده است. به نظر می رسد که تحریک پذیری و کاهش مقاومت در برابر بیماری های عفونی از عواقب کم خوابی مزمن باشد. جلوگیری از خواب رفتنِ فرد، کار بسیار دشواری است و پس از نزدیک به شصت ساعت، آدمی آن چنان به سرعت خواب می رود که بیدار نگه داشتن او نیاز به مراقبت پیوسته دارد. کسی که از خواب بی بهره باشد نمی تواند برای مدت طولانی دقت پیگیر خود را به موضوعی معطوف دارد و سطح هوشیاری اش پایین می آید.
خداوند فرموده است «وَ جَعلنا نَومَکُم سُباتاً». (3) کلمه «سبات» از ماده «سَبت» به معنای «قطع کردن» است، سپس به معنای «تعطیل کردن کار، برای استراحت» به کار رفته و این تعبیر اشاره ای به تعطیل کردن فعّالیت های جسمانی به هنگام خواب است؛ زیرا در هنگام خواب، بخش های مهمی از حرکات بدن به کلی تعطیل می شود و بخش های دیگر هم چون قلب و دستگاه تنفّس، برنامه های عادی خود را بسیار کم کرده، آرام تر به کار خود ادامه می دهند تا خستگی رفع و تجدید قوا شود. خوابِ هنگام و به اندازه، افزون بر آن که تجدیدکننده همه نیروهای بدن است، نشاط آفرین و مایه قدرت و بهترین وسیله برای آرامش اعصاب است و برعکس، نخوابیدن برای مدت طولانی بسیار زیان بار و حتی مرگ آفرین است.
در برخی از روایات نیز به این مطلب اشاره شده است؛ از جمله این که از امام صادق علیه السلام نقل شده: «خواب [موجب] راحت جسم، سخن [وسیله] راحت روان و سکوت [سبب] راحت عقل است». (4) در روایت دیگر آمده: «خواب [موجب] رهایی از درد است و مرگ ملایم [و مانند آن] است». (5)
گفتیم نقش اصلی خواب، ایجاد آرامش و استراحت جسمی و روانی است که بدان وسیله قوای بدنی دوباره نیرومند می گردد. در این صورت، برای نیل به بهره مندی بیشتر، باید آدابی را که از جهات جسمی یا روانی مؤثرند و ما را در این راه رسیدن به اهداف مورد نظر یاری می دهند مراعات کنیم. برخی از این آداب، مستقیماً برای تامین سلامت جسمی انسان بایسته اند و برخی دیگر مربوط به جهات معنوی و روانی است که به طور غیرمستقیم در تندرستی تاثیر به سزایی دارند. اکنون مناسب می نماید که به برخی از آنها برابر آن چه در منابع اسلامی آمده، اشاره ای داشته باشیم:
1. خوابیدن با وضو مستحب است. روایات بسیاری در این باره نقل شده؛ از جمله این که امام صادق علیه السلام فرمود:
کسی که با طهارت باشد [وضو بگیرد] در هنگامی که به رختخواب می رود، شب را به صبح می رساند در حالی که رختخواب او، مسجد [و عبادتگاهش] می باشد. (6)
2. اعمال خود را بررسی کند؛ یعنی نگاهی به کارهای روزانه خود بیندازد و آنها را بر پایه معیارهای ارزشی و واقعی ارزیابی نماید و با پاداش یا تنبیه خود [= استغفار یا شکرگزاری]، برای اصلاح خود بکوشد. این عمل پیش از خواب، می تواند درمانی برای مسائل پیچیده و تنش زا و فشارهای روانی روزانه باشد؛ همانند و بلکه ژرف تر از آن چه در روش های درمانی، با عنوان «خودتنظیمی» (شیوه خود تقویتی، خود تنبیهی، کنترل و ... در مکاتب رفتارگرا) عنوان می شود.
3. از گناهانی که انجام داده پشیمان شود و تصمیم بگیرد که پیرامون اعمال ناپسند گذشته نگردد؛ یعنی از هر امری که میان خود و خدایش باعث تیرگی شده دوری ورزد و در صدد اصلاح خویشتن باشد.
4. خواب شبانه را بر خواب روزانه ترجیح دهد. پژوهش های علمی درباره هشت پرستار در یکی از بیمارستان های آلمان با استفاده از دستگاه های مجهز الکتریکی و ثبت همه متغیرهای فیزیولوژیک، ثابت کرده که خوابیدن در روز نمی تواند بی خوابی شب را جبران کند و خواب روز حتی در اتاقی بی سر و صدا و تاریک که همه چیزش بهداشتی باشد از نظر کیفیت، دارای مزایای خواب شب نیست. پژوهش های علمی دیگر نیز این مطلب را تایید می کند. (7) برخی از آیات قرآن نیز به این حقیقت علمی اشاره دارد. در آیه 76 سوره یونس چنین آمده است: «اوست کسی که برای شما شب را قرار داد تا در آن بیارامید و روز را روشن گردانید». (8)
آرامش که هدف آفرینش شب است، یک واقعیت مسلم علمی می باشد که دانش امروز آن را ثابت کرده است. پرده های تاریکی نه تنها یک وسیله اجباری برای رها کردن فعالیت های روزانه است، بلکه اثر مستقیمی بر سلسله اعصاب و عضلات آدمی و دیگر جانداران دارد و آنها را به حالت استراحت و سکون می برد.
5. خواب در آغاز شب بهتر است. امام باقر علیه السلام فرموده است: «پیروان ما آغاز شب می خوابند». (9)
آزمایش های پژوهشگران ثابت کرده که نیاز انسان به مرحله چهارم خواب بیشتر است و این مرحله در نیمه نخستین شب بیشتر رخ می دهد. خواب در این مرحله، اثرگذاری بیشتری نسبت به دیگر زمان ها دارد.
میان مسلمانان، افرادی که مقیّد به آداب اسلامی، به ویژه عبادت سحرگاهان هستند معمولاً سرشب به بستر می روند و پیش از طلوع فجر برمی خیزند. چنین افرادی دارای نشاط بیشتر و عمر طولانی تری هستند. گفتنی است که این نکته، موضوعی مشهور است و جای بررسی علمی دقیق نیز دارد.
6. مطلوبیت خواب نیمروز: خواب نیمروز (قیلوله) از مستحبات و زمان آن پیش از ناهار ظهر یا پس از آن می باشد. خواب سبک و کوتاه پس از ظهر در هضم غذا مؤثر است. (10) تحقیقات علمی نشان داده و در برخی از روایات نیز آمده است که خوب نیمروزی برای تقویت قوای عقلی به ویژه حافظه سودمند است. (11)
7. خواب اول صبح و هنگام عصر و نزدیک غروب، ناپسند است؛ زیرا موجب بی خردی، نادانی و زردی چهره می شود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده: «خواب در آغاز روز، موجب سفاهت و بی خردی است و خواب نیمروز سبب نعمت و پس از عصر، حماقت است و میان [نماز] مغرب و عشاء محرومیت روزی را در پی دارد (12) و از امام صادق علیه السلام بازگوشده است: «خواب صبح، بدیُمن است و موجب محرومیت از رزق و زردی چهره است». (13)
8. مقدار خوابیدن: اندازه خواب، تا حدّی به عادت شخصی بستگی دارد؛ ولی معمولاً میان پنج تا هشت ساعت در شبانه روز است. تعالیم اسلام، در این باره، میانه روی را توصیه می کند و حتی از کسانی که همه شب را به عبادت می گذرانند و به استراحت نمی پردازند، انتقاد می کند. از سوی دیگر، زیاده روی در خواب را نکوهش می نماید؛ زیرا انسان را از رسیدن به مقاصد معنوی و دنیوی باز می دارد.
در روایات بسیاری از این که کسی در جایی تنها بخوابد، نهی شده است. محمد بن مسلم می گوید:
حضرت باقر علیه السلام فرمود: شدیدترین موردی که شیطان، انسان را وجهه همت خویش قرار می دهد تا او را تحت سلطه خویش درآورد هنگامی است که تنها باشد و هیچ کس با او نباشد. من صلاح نمی دانم که کسی در جایی تنها بخوابد. (14)
حضرت صادق علیه السلام از اجدادش، در وصیت پیامبر صلی الله علیه و اله به علی علیه السلام، چنین بازگو کرده است:
... [پیامبر صلی الله علیه و اله] خوش نداشت که شخص تنها در منزل بخوابد [و فرمود:] ای علی! خداوند سه کس را لعنت کرده: کسی که غذایی را که آماده کرده، تنها بخورد، کسی که در بیابان تنها به مسافرت برود و کسی که در منزل، تنها بخوابد. ای علی سه چیز است که از آنها بیم جنون می رود: قضای حاجت در گورستان، راه رفتن با یک لنگه کفش و این که شخص [در مکانی] تنها بخوابد». (15)
چنین به نظر می رسد بدان سبب از تنها خوابیدن نهی شده که اگر انسان تنها بخوابد و هیچ کس با او نباشد بر اثر اندیشه های ناروا و این که در آن مکان هیچ کس با او نیست، ترس و وحشت بر او عارض می گردد و بر اثر وسوسه و تلقینات اهریمنی، هراس و ناراحتی بر او غلبه می کند و ممکن است دچار ناراحتی و تنش های روحی گردد؛ از سوی دیگر، اگر به بیماری یا حادثه دیگر، دچار شود، کسی نیست او را کمک نماید.
خوابیدن بر بامی که دور آن دیوار یا نرده ای ندارد، نارواست. در روایات بسیاری که از رسول اکرم صلی الله علیه و اله و ائمه اطهار علیه السلام بازگو شده، از خوابیدن بر بامی که دور آن دیوار کشیده نشده، بسیار منع گردیده و روشن است که این دستور برای آن است که اگر شخصی بر بام بخوابد بر اثر غلتیدن یا به سبب آن که اگر بیدار شود در آغاز بیدار شدنش؛ چون هنوز بر حواسّش تسلّط ندارد و نمی تواند خود را کنترل نماید، امکان دارد از بام سقوط کند و از میان برود.
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و اله چنین روای کرده است: «هر کس بر بامی که محصور نیست بخوابد، اگر بلایی به او برسد، جز خودش کسی را سرزنش نکند». (17)
سیدبن طاووس درباره آداب خوابیدن گفته است: در هنگام خوابیدن؛ مانند مملوکی ازمملوک های خدا باش که با اذن خدا بخوابد و آداب خداوندی را رعایت کند و رو به قبله متوجه خدا باشد و دست راستش را متکا قرار دهد؛ مانند زنی که فرزندش را از دست داده، دستش را بر گونه ای بنهد؛ زیرا اعمال بسیاری را که موجب قرب الهی بوده از دست داده و مقصودش از خواب این است که بدان وسیله نیرومند گردد و در بیداری به طاعت و عبادت بپردازد... . (17)
درباره مضمون این گونه بیانات، برخی چنین اظهارنظر کرده اند:
اگر می خواهید آهن بدن شما تنظیم باشد و در نتیجه، همیشه سالم بمانید و به عوارض قلبی دچار نشوید؛ به طرف قبله یعنی در جریان مغناطیس زمین بخوابید چه در غیر این صورت، آهن در جدار رگ ها رسوب کرده، آهن بدن کم می شود و تصلّب شرایین و عوارض قلبی ایجاد می نماید و به کبد که قسمت کننده آهن بدن است لطمه شدید وارد می سازد؛ پس باید برای سالم بودن بدن، سعی کنیم که همیشه در جریان مغناطیس زمین بخوابیم. (18)

چگونگی از خواب برخاستن:

یک شورای تحقیقاتی پس از مدت ها پژوهش اعلام کرد: کسانی که بلافاصله پس از بیدار شدن از بستر خارج می شوند معمولاً از لحاظ روان شناسی، افرادی منزوی و غیرمعاشرتی هستند و برعکس، کسانی که مدتی در آن حال، درازکشیده، سپس با تامّل از بستر دور می گردند آدم هایی دوست داشتنی و اجتماعی هستند. شاید یکی از علل آن، آمادگی برای بلندشدن و وضع عضلات و اثر عضلات بر اعصاب حیانی نباتی باشد که با رعایت وضع مذکور، آمادگی برای بلندشدن را یافته، بر اعصاب فشاری وارد نمی آورند، در نتیجه، دور از عصبانیت و خوش خلق و نیک رفتار می باشند. (19)
افزون بر این، ممکن است بر اثر بلندشدن ناگهانی از بستر، برای قلب خطری پدید آید؛ از این رو پزشکان می گویند پس از بیدارشدن، بنشین، سپس بلندشو. در منابع اسلامی نیز روایاتی را می بینیم که می گوید پس از بیدارشدن، اندکی به همان حال بمان و بنشین و دعا بخوان، سپس سجده کن و آن گاه برخیز. نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام بیدار شدن از خواب، می نشست و دعا می خواند و به سجده می رفت، پس از آن برمی خاست. (20)
از امام صادق علیه السلام روایت شده که: «رسول خدا صلی الله علیه و اله هیچ گاه از خواب بیدار نشد، مگر این که به حالت سجده به زمین افتاد». (21)
بسیار آشکار است که نیازهای طبیعی بشر باید به اندازه متعادل و معقول برآورده شود، وگرنه زندگی دشوار یا مختل می گردد؛ برای نمونه، خواب از نیازهای ضروری هر انسانی است و هیچ چیز برای رفع خستگی جایگزین آن نمی شود؛ اما اگر زیادتر از اندازه معمول باشد؛ چون در خواب زیاد، دو عامل زیان رسان وجود دارد، سبب کوتاهی عمر می گردد.
یکی از آن دو عامل، بی حرکتی است؛ بدین معنا که هرچند شخص نخوابد و تنها دراز بکشد، خمودگی و سستی بدن را سبب می شود. عامل دوم این است که چون در خواب برخی از اعمال فیزیولوژیکی بدن، کاهش و برخی افزایش می یابد، در آن حالت ماندن به مدت زیاد، آثار ناهنجاری به بار می آورد. در خواب، ترشّح کلیه ها کاهش می یابد و یکی از علل کاهش ادرار، کم شدن فشار خون و علت دیگر آن، نبودن نور می باشد که منقبض کننده است و به همین گونه همه صادرات بدن، که فضولات و سموم است، به هم می ریزد و پس از اندکی، بدن مسموم می شود و درد می گیرد. برخلاف تصور، کسانی که زیاد می خوابند؛ چون بدنشان مسموم شده آرامش ندارند و عصبانی هستند. (22)
در اسلام از خواب زیاد نهی شده است. امام صادق علیه السلام فرموده است: «همانا خداوند پرخوابی و بیکاری زیاد را مبغوض دارد» و نیز فرموده است: «پرخوابی، دین و دنیا را از میان می برد». (23)
مستحب است هنگام خوابیدن، چراغ و آتش را خاموش کنند. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده: «در خانه هایتان، هنگام خواب، آتش را باقی نگذارید»؛ (24) زیرا ممکن است آتش شعله ور شود و خانه را بسوزاند.
در روایت دیگر نیز از امام هشتم از جدّ بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و اله بازگو کرده است:
چراغ ها را در شب [= هنگام خواب] خاموش کنید که موش [یا جنبنده دیگر] آنها را به جای دیگر نکشاند [و واژگون نسازد] آن گاه خانه و آن چه در آن است بسوزد. (25)
افزون بر این نکته دیگری که می توان از این گونه روایات استفاده کرد این است که روشنایی و چراغ، موجب جمع شدن حشرات می شود و روشن است که آنها برای انسان زیان آورند و نیز روشنایی، برخی اعمال فیزیولوژیک بدن را که باید در خواب به وضع خاص باشد، همان روز می نماید. از جمله این که ادرار در شب، به کمترین اندازه می رسد اما در روز ترشح بیشتری دارد. (26)

پی‌نوشت‌ها:

1. ترجمه روان شناسی سلامت، ج1، ص 402.
2. همان.
3. نبا(78) آیه 9: «و خواب شما را [وسیله] آسایش گردانیدیم».
4. بحارالانوار، ج71، ص 276: «عن ابی عبدالله علیه السلام: النومُ راحهٌ لِلجَسَدِ و النطقُ راحَهٌ لِلرُّوح وَ السُّکُوتُ راحهٌ لِلعَقلِ».
5. غررالحکم و دررالکلم، ج1، ص 380: «النَومُ راحهٌ مِن اَلَمِ وَ ملائِمُهُ الموتُ».
6. بحارالانوار، ج76، ص 182: «عن ابی عبدالله علیه لسلام: مَن تَطَّهرَ ثُمَّ اَوی الی فِراشه باتَ و فِراشُه کَمَسجِدِه...». روایات در این باره فراوان است. به همین ماخذ رجوع شود.
7. ر.ک: روان شناسی سلامت، ج1، ص 405.
8. «وَ هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُم اللَّیلَ لِتَسکُنُوا فیه و النَّهارَ مُبصِراً».
9. وسائل الشیعه، ج3، ص 72: البرهان فی تفسیر القرآن، سوره سجده، ذیل آیه «تَتَجافی جُنُوبُهم عَنِ المَضاجِعِ...»: عن الباقر علیه السلام: نزلت فی امیرالمؤمنین و اتباعه من شیعتنا یَنامُونَ اَوّلَ اللَّیلِ...»؛ و تفسیر صافی، ذیل همین آیه.
10. مستدرک الوسائل، ج16، ص 327: «النوم بعد الطعام یَهضمُ و مُریءُ».
11. بحارالانوار، ج66، ص 412: «الاِستلقاءُ بعدَ الشَّبَعِ یُسمِنُ البَدَنَ و یُمرِیُّ الطَّعامَ وَ یسِلّ الدّاءَ». نیز، ر.ک: بحارالانوار، ج76، ص 185.
12. همان، ج76، ص 185: «اَلنَّومُ مِن اَوَّلِ النهارِ خَرقٌ والقائلهُ نِعمَهٌ و النَّوم بعد العَصرِ حُمقٌ و بین العِشائَینِ یَحرِمُ الرِّزقَ».
13. همان، ج13، ص 182 و ج86، ص 130: «عن الصادق علیه السلام:«نَومَهُ الغداه مشومَهٌ تَطرُدُ الرِّزقَ تُصَفِّر اللونَ و تُغَیِّرُه...».
14. وسائل الشیعه، ج3، ص 581: «اِنَّ الشَّیطانَ اَشدُّ مایَهِمُّ بالانسانِ حینَ یَکُونُ وَحدَهُ خالیاً. لا اَری ان یرقد وحده».
15. همان، ص 583: «قالَ وَ کَرِهَ ان یَنامَ الرَّجُلُ فی بَیتِ وَحدَهُ، یا علی: لعن الله ثلاثهً: آکِلُ زادَه وَحدَهُ و راکبُ الفَلاهِ وَحدَهُ النائِمُ فی بَیتٍ وَحدَهُ. یا علیُّ ثلاثٌ یُتَخَوَّفُ مِنهُنَّ الجُنُونُ: التَّغَوُّطُ بَینَ القُبورِ و المَشیُ فی خُفَّ واحدٍ و الرَّجُلُ یَنامُ وَحدَهُ».
16. وسائل الشیعه، ج3، ص 568: «مَن باتَ علی سَطح غَیرَ مُحجّرٍ فاَصابَهُ شَیءٍ فلا یَلُومَنَّ اِلاَّ نَفسَهُ».
17. سفینه البحار، مادّه «نوم»؛ بحارالانوار، ج76، ص 186-187: «قال سیدُ بن طاوسٍ فی آدابِ النّوم: اَقولُ: وَ ان شِئتَ فَکُن کَمَملوکٍ مِن مَمالیکِ اللهِ اذا نامِ بالاذنِ مِن اللهِ و الادبِ مَعَ اللهِ و استَقبلَ القِبلَهَ بِوَجهِه...».
18. اعجاز، خوراکیها، ص 88.
19. ر.ک: رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج17، ص 138-139.
20. بحارالانوار، ج76، ص 203: «و کان صلی الله علیه و اله اذا استَیقَظَ مِن نَومِهِ یقولُ: سُبحانَ الَّذی یُحیی الموتی وَ هُوَ عَلی کُلِّ شیءٍ قدیرٌ و اذا قامَ لِلصَّلاهِ قالَ...».
21. سفینه البحار، مادّه «نوم»: «عن الصادق علیه السلام: ما استَیقَظَ رَسول لله صلی الله علیه و آله الّا خَرَّ لِلَّهِ سُجَّداً». و بحارالانوار، ج76، ص 203.
22. ر.ک: اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج17، ص 200-201.
23. سفینه البحار، ماده «نوم»: «قال الصادق علیه السلام: انَّ اللهَ یُبغَضُ کثره النّوم و کثره الفراغِ، و قالَ اَیضاً: کثرهُ النّوم مُذهِبَهٌ للدّین و الدُّنیا».
24. وسائل الشیعه، ج3، ص 577: «عن رسولِ الله صلی الله علیه و اله: لا تَترُکُوا النارَ فی بُیُوتِکُم حینَ تنامُونَ».
25. همان، ص 576: «عن الرضا علیه لاسلام قال: قالَ رسولَ الله: اَطفِؤوا المَصابیحَ بِاللَّیلِ لا تَجُرُّها الفوَیسِقُهُ فَتَحرقَ البیتَ و ما فیه».
26. ر.ک: اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج17، ص 220-221.

منبع:صانعی، دکتر سیدمهدی؛ (1390)، پاکیزگی و بهداشت در اسلام، قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه)، چاپ سوم 1390.